در بسیاری از سازمانها، بحث ارشدیت (Seniority) در کار تنها به میزان تجربه یا سالهای حضور در آن شرکت تقلیل پیدا میکند. برای تبدیلشدن به یک نیروی ارشد واقعی، لازم است فرد از مرز صرفاً «سابقه» فراتر رود و به شایستگیهایی دست پیدا کند که او را در مدیریت و انجام فعالیتهای سازمانی متمایز کند. سه عامل زیر معمولاً کلید اصلی تمایز هستند:
دانش و تخصص عمیق مربوط به کار
شایستگی مالکیت (Ownership) در سازمان
پیشفعال بودن (Proactivity)
در ادامه، ضمن پرداختن به هر کدام، به مفاهیمی همچون تنوع و عمق وابستگی به ذینفعان، مسئولیتپذیری و پاسخگویی، و رویکرد Fire & Forget در مدیریت افراد و اعضای تیم اشاره میکنم و این موضوع را بیشتر بررسی میکنم که ارشدیت به چه معناست.
دانش و تخصص عمیق
نخستین و بنیادیترین مؤلفهی ارشدیت در کار، داشتن دانش تخصصی روزآمد و عمیق است. فردی که دانش بهروز نداشته باشد، حتی اگر سالها در سازمان حضور داشته باشد، نمیتواند اثرگذاری بالایی داشته باشد. از سوی دیگر، تسلط بر تکنیکها، مفاهیم و ترندهای شغلی باعث میشود فرد نهتنها عملکرد بهتری داشته باشد، بلکه بهعنوان مرجع دانش و مهارت، بتواند دیگران را نیز در مسیر درست هدایت کند.
شایستگی مالکیت (Ownership)
داشتن شایستگی مالکیت (Ownership) یکی دیگر از ویژگیهای افراد ارشد است. منظور از مالکیت، داشتن حس واقعی «مال خود دانستن» کار و داشتن مسئولیتپذیری و پاسخگویی در قبال نتیجه است؛ بنابراین، وقتی پروژه یا وظیفهای به چنین فردی سپرده میشود، دیگر نیازی نیست مدیر یا همکاران مدام نگران پیشرفت کار باشند. این فرد موفقیت یا عدم موفقیت در انجام وظایف کاری خود را فقط به خود مربوط میداند. در صورتی که موفق شود، عمیقا احساس خوشحالی و افتخار میکند و در صورتی که به موفقیت دست پیدا نکند، فقط خود را مقصر میداند و نه دیگران یا کائنات را.
تنوع و عمق وابستگی به ذینفعان

در دنیای پیچیده امروزی، یک پروژه معمولاً ذینفعان متعددی دارد. تنوع و عمق وابستگی به ذینفعان هرچه بیشتر باشد، مدیریت تعامل و بحرانها دشوارتر میشود. فرد ارشد میداند چگونه با ذینفعان مختلف گفتوگو کند، انتظاراتشان را مدیریت نماید، و از بروز درگیریهای غیرضروری جلوگیری کند. در برخی موقعیتهای بسیار دشوار که اصطلاحاً «منطقه خونریزی» نام میگیرند، موفقیت در گرو مهارت فرد در مدیریت ارتباطات و هماهنگی بین بخشهای متعدد سازمان است. در حقیقت هنر فرد ارشد این است که مسئولیت خود را که ذینفعان متعددی نیز دارد و به هر کدام از این ذینفعان نیز وابستگی وجود دارد، چنان جلو میبرد که در نهایت پروژه به بهترین شکل به سرانجام برسد و از نظر اغلب ذینفعان نیز راضیکننده باشد.
رویکرد Fire & Forget در مدیریت
اصطلاح Fire & Forget در مدیریت بهمعنای آن است که وقتی کاری را به فردی میسپارید، میتوانید مطمئن باشید که بدون نیاز به پیگیری دائم، کار را تا انتها انجام میدهد. این اصطلاح بیش از آنکه روشی پیشنهادی برای مدیریت باشد، بیانگر نوعی اعتماد عمیق به توانمندی Ownership فرد است. البته باید مراقب بود این رویکرد بهانهای برای قطع ارتباط نشود و اعضای تیم همچنان احساس کنند میتوانند پرسش و ابهامهای خود را مطرح کنند.
پیشفعال بودن (Proactivity)
پیشفعال بودن (Proactivity)، یعنی فرد منتظر دستورها نمیماند و فراتر از انتظاراتی که بهطور رسمی از او وجود دارد، عمل میکند. بهلحاظ سطحی میتوان سه مرحله را در نظر گرفت:
- در مرحله اول، مدیر یا سازمان نیازی را تشخیص داده است، و فرد داوطلبانه اقدام برای رفع آن میکند.
- در مرحله دوم، همان نیاز تشخیصدادهشده را فرد پیشدستانه و بدون انتظار از سوی مدیریت، حل میکند.
- مرحله سوم بالاترین سطح است؛ جاییکه فرد نیازی را میبیند که دیگران هنوز متوجه آن نشدهاند و بیدرنگ میکوشد آن را برطرف نماید.
وابستگی پیشفعال بودن به فضای تیم و سازمان
برخلاف Ownership که تا حد زیادی از درون فرد میجوشد، پیشفعال بودن اغلب وابسته به حمایت فرهنگ سازمانی و نگاه مثبت مدیران است. اگر مدیر بهجای استقبال از ایدههای نو و اقدامات خودجوش، از افراد ایراد بگیرد یا اشتباههایشان را تنبیه کند، فضا برای پیشفعال بودن محدود میشود. در مقابل، سازمانی که برای ایدهها و اقدامات خلاقانه ارزش قائل است، بستر مناسبی برای شکوفایی افراد ارشد فراهم میکند.
جمعبندی
ارشدیت (seniority) در کار تنها به داشتن تجربه طولانی محدود نمیشود؛ بلکه حاصل جمع سه مؤلفه کلیدی است: دانش و تخصص عمیق، شایستگی مالکیت (Ownership) در سازمان به همراه مسئولیتپذیری و پاسخگویی، و پیشفعال بودن (Proactivity). در مجموع، شکلگیری چنین ترکیبی موجب تقویت فرهنگ مسئولیتپذیری و نتیجهگرایی در سازمان میشود و افراد ارشد میتوانند نقشی کلیدی در پیشبرد اهداف و مأموریتهای شرکت ایفا کنند. در حقیقت، افراد با در نظر داشتن این سه ویژگی یعنی عمیق شدن در دانش تخصصی، داشتن مالکیت و مسئولیتپذیری و پیشدستانه عمل کردن میتوانند اثرگذاری فردی خود در سازمان را بیشتر کنند. میتوانید مطالب بیشتر دربارهی اثرگذاری در سازمان را در اینجا بخوانید.