نقش سازمان در رشد و توسعه فردی: از مداخله‌ تا تسهیلگری

ممکن است با این پرسش مواجه شده‌ باشید که سازمان تا چه حد در آموزش سازمانی و رشد و توسعه فردی کارکنان مسئول است. بعضی‌ها معتقدند شرکت‌ها باید مثل یک «قیم» عمل کنند و تمام بسترهای یادگیری را برای افراد مهیا سازند. در مقابل، گروهی عقیده دارند که مسئولیت یادگیری کاملاً با خود فرد است و سازمان نباید چندان مداخله داشته باشد. رویکردی که در این میان قابل توجه است، مسئولیت‌پذیری شخصی در عین «تسهیلگری سازمان» است. در این حالت فرد نقش اصلی را در توسعه شایستگی‌های شغلی ایفا می‌کند اما بستر، فرایندها و فرهنگ یادگیری را سازمان فراهم می‌کند. در ادامه، این طیف رویکردها و نتایج هرکدام را بررسی می‌کنیم.

طیف رویکردها نسبت به رشد و توسعه فردی

مداخله‌گرایی کامل

در یک سر طیف، سازمان و واحد منابع انسانی شاید بیش از اندازه در توسعه کارکنان دخالت کند. این رویکرد که گاه رنگ‌وبوی نگاه قیم‌مآبانه دارد، فرض می‌کند که افراد بدون آموزش‌های متنوع و اجباری سازمان رشد نخواهند کرد. در نتیجه سازمان وظیفه دارد که افراد را رشد دهد.

  • مزیت: در کوتاه‌مدت، شکاف‌های دانشی و مهارتی افراد مخصوصاً نیروهای تازه‌کار زودتر پر می‌شود.
  • کاستی: کارکنان به تدریج به این مداخلات عادت می‌کنند و انگیزه درونی آن‌ها برای یادگیری و توسعه مهارت کاهش می‌یابد.

عدم‌ تکلیف سازمانی

در سوی مقابل، برخی بر این باورند که سازمان نقشی در رشد فردی ندارد و هرکسی باید مسئول یادگیری‌ و توسعه‌ی شخصی و فردی خود باشد.

  • مزیت: افراد یاد می‌گیرند خودشان پیگیر توسعه شایستگی‌های شغلی باشند و وظایفشان را جدی‌تر بگیرند.
  • کاستی: امکان دارد بعضی کارکنان، به‌ویژه افراد کم‌تجربه، برای ادامه مسیر شغلی دچار سردرگمی شده و از سوی سازمان کمکی دریافت نکنند.

رویکرد میانه: سازمان تسهیلگر

این نگاه بر این اصل استوار است که مسئولیت یادگیری با خود فرد است و سازمان نباید مانع جدی برای رشد ایجاد کند، بلکه باید بستری حامی و تسهیلگر باشد. با این رویکرد:

  • زیرساخت‌های ضروری فراهم می‌شود: مانند بودجه‌های آموزش سازمانی، امکانات مربوط به توسعه مهارت و برنامه‌هایی جهت ارتقای فرهنگ یادگیری.
  • ممانعتی صورت نمی‌گیرد: اگر فردی واقعاً بخواهد پیشرفت کند، واحد منابع انسانی و مدیریت منابع انسانی به‌عنوان حامی عمل می‌کنند و نمی‌گذارند بیهوده استعدادها هدر برود.
  • مسئولیت اصلی بر دوش فرد: اگر کسی با وجود این تسهیلات، همچنان رشد خود را به تعویق بیندازد یا از سازمان شکایت کند، مشکل از اوست، نه از سازمان.

۲) چرا فرد مسئول است؟

وقتی از «مسئولیت فرد» در رشد و توسعه صحبت می‌کنیم، منظور این است که هر کارمند باید در قبال یادگیری و شایستگی‌های شغلی خودش پاسخ‌گو باشد. اگر سازمانی به‌وضوح نشان دهد که مانع‌تراشی نمی‌کند، بودجه آموزشی متناسب را در اختیار دارد و در عین حال جلوی خلاقیت‌ها و ابتکارات کارکنان را نمی‌گیرد، دیگر بهانه‌ای برای کم‌کاری فرد باقی نمی‌ماند.

حتی در بدترین حالت، اگر فرد احساس کند سازمان درحال اخلال در مسیر پیشرفت اوست، می‌تواند مسیرش را تغییر دهد و ادامه همکاری با جایی که مانع رشدش است را متوقف کند. در نهایت، انتخاب رفتن یا ماندن همواره در اختیار خود فرد بوده و هست.

۳) مخاطرات رویکرد مداخله‌گرایانه

نگاه قیم‌مآبانه سازمان می‌تواند موجب تنبلی و حتی رفتار سمی در کارکنان شود. چرا؟ چون افراد کم‌کم وظیفه ارتقای مهارت و یادگیری را اقدامی «سازمانی» می‌دانند و انتظار دارند همه چیز از بالا برایشان مهیا شود. در این صورت، اگر به هر دلیل برنامه‌های آموزشی قطع شود یا سازمان برای مدتی روی یکی از پروژه‌های به‌خصوص متمرکز باشد، رشد و توسعه فردی کارکنان به شدت آسیب می‌بیند. در این حالت افراد خود را مالک استعدادها و پتانسیل‌های خود نمی‌دانند و دیگران و سازمان را سرزنش می‌کنند.

۴) نشانه‌های یک سازمان تسهیلگر موفق

  • طراحی صحیح شغل: مشاغلی که استاندارد هستند و پتانسیل یادگیری دارند.
  • شفافیت انتظارات شغلی: افراد دقیقاً بدانند چه انتظاری از آن‌ها می‌رود.
  • بودجه آموزشی قابل دسترس: منابع مالی برای آموزش سازمانی در حوزه‌های گوناگون فراهم باشد.
  • فرهنگ یادگیری: فراتر از برنامه‌ها و دوره‌های رسمی، محیطی وجود داشته باشد که کارکنان آزادی تجربه و اشتباه را داشته باشند.
  • نقش فعال واحد منابع انسانی: تیم HR ضمن پرهیز از اجبار، مسیر توسعه را طوری طراحی کند که افراد انگیزه پیدا کنند و بتوانند ایده‌ها و خلاقیت‌هایشان را عملی سازند.

در انتها باید بگویم:

در نهایت، روشن است که در رفتار سازمانی، مسیر رشد و توسعه فردی تنها با مسئولیت‌پذیری کارکنان و در عین حال، نقش تسهیلگرانه سازمان می‌تواند به تعادل برسد. سازمان اگرچه نباید به شکل مداخله‌گرایانه وارد شود و همه چیز را به کارکنان «تحمیل» کند، اما باید مانع‌تراشی را کنار بگذارد و دسترسی به فرصت‌های توسعه مهارت و شایستگی‌های شغلی را تسهیل نماید. در این چارچوب، کسانی که انگیزه کافی داشته باشند، می‌توانند از این فرصت‌ها بهره‌مند شوند و به بالاترین سطح از توانایی‌هایشان دست پیدا کنند.

دیدگاهتان را بنویسید